سوزون دوزو ایستیردیم بو یازینین باشلیغین یازام اهر تاریخینین




سوزون دوزو ایستیردیم بو یازینین باشلیغین یازام اهر تاریخینین
اهر بین اردبیل و تبریز واقع شده است...جماعتی از فقها، محدثان، مفسران و عرفا از آنجا برخاستهاند.
زین العابدین شیروانی در«بستان السیاحه»مینویسد:«اهر (به فتح اول و ها و سکون را)قصبهای است دلگشا از بلاد آذربایجان.گویند محلی دلکش است.شیخ شهاب الدین اهری از مشایخ سلسله صفی الدین از آنجا ظهور نموده است.» (2)
شیخ شهاب الدین محمود عتیقی اهری از نوادگان شیخ شهاب الدین سهروردی است. (3) و نسبت خاندانش به ابی بکر، خلیفه اول میرسد.دوران کودکی و جوانی خود را در تبریز و سجاس سپری نمود.صرف و نحو و فقه و اصول و حدیث را در زادگاه خود در محضر شیخ ملاحسین اهری فرا گرفت و سپس در تبریز و سجاس در مکتب شیخ ابوالغنا رکن الدیدن سجاسی که از عرفای آن زمان به شمار میرفته به کسب کمالات معنوی پرداخت.رکن الدین سجاسی که از پرورش یافتگان و علاقهمندان به مکتب محی الدین ابن عربی بود همواره در خانقاه و مکتب خود به بحث و شرح و تفسیر کتب عرفانی و آیات قرآنی و بالأخص به شرح فصوص الحکم و فتوحات مکیه ابن عربی مشغول بوده است.شیخ شهاب الدین محمود اهری مراتب سیر و سلوک را نزد این استاد فرزانه طی کرد و به مرتبهای رسید که توانست به دست شیخ رکن الدین سجاسی خرقه فقر بپوشد و حتی به دامادی شیخ مفتخر گردد.پس از سیر مراتب کمال عرفانی، شایستگی مقام ارشاد را یافت و همراه زوجهاش عازم شهر اهر گردید.در این شهر خانقاهی ترتیب داد و به هدایت سالکان طریقت شهابیه پرداخت.
شیخ به سه مسلک عرفانی«خلوتی»، «بیرامی»و«مولوی» عنایت داشت و ارشاد علاقهمندان این سه مسلک را در قراچه داغ، عهدهدار بود و به درجه قطب نایل آمد.بزرگانی مثل سید جمال الدین تبریزی، شیخ زاهد گیلانی، شیخ معین الدین علی بن نصیر بن عارون سرابی تبریزی، معروف به قاسم انوار(از شاگردان شیخ صدر الدین اردبیلی)و دهها تن دیگر، مستقیم و یا غیر مستقیم از مریدان شیخ شهاب الدین بودهاند و به همین دلیل شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی و خاندان صفوی، نسبت به شیخ محمود، ارادت فراوان داشتند.در کتاب عالم آرای عباسی، از بیتوته کردن شاه عباس و شیخ بهایی در بقعه شیخ شهاب الدین ذکری به میان آمده است. (4) از مریدان دیگر شیخ میتوان از شیخ معین الدین اصحاب بن باله حسن بنیسی، بابا فرج و ایقانی ارونقی را نام برد که با ارشاد استاد به درجه کمال رسیدند. (5)
در کتاب«سلسلة الاولیاء»-نسخه خطی-تألیف امیر سید محمد نوربخش و نیز«روضات الجنات»تألیف حافظ حسین کربلایی به فضایل و مراتب عرفانی شیخ محمود اهری، چنین 2l
اشاره شده است:«شهاب الدین محمود التبریزی العتیقی الاهری-قدس الله سره-کان من اکابر الاولیاء الساکین المجاهدین المرتاضین المکاشفین المشاهدین العارفین هو ذو محبة و شوق و ذوق و سکر و وجد و جده و له فی الاحوال و المقامات و مقامات الرجال کالمعاینات و التجلیات و الفناء و البقاء شأن بعراق العجم فی زمانه.المتوفی فی اهر من بلاد آذربایجان».
بدون تردید شیخ آثاری داشته که متأسفانه در جنگ بین ایران و عثمانی به غارت رفته و به ترکیه برده شده است.
چنانکه اشاره شد، شاه عباس به دلیل احترام و تکریمی که برای این خاندان قائل بود، به بنایب بقعه شیخ محمود همت گماشت. (6) بقعه شیخ از بناهای دوره اول صفوی است.ناگفته نماند در زمان حیات شیخ، بقعه، ساختمان و تشکیلاتی داشته است و مردم آذربایجان برای تحصیل کمالات به این جایگاه میآمدند.
شیخ بهایی بارها از این بقعه دیدن کرده است و از وی دست خطی در این بقعه باقی مانده است میرزا عبد الرحیم مجتهد انصاری ملقب به«کلیبری»در کتاب«مشکوة السالکین»این دستخط را از شیخ بهایی نقل میکند:«در عشر ثالث شهر شعبان در سنه 1018 ه.ق به زیارت این مزار فایض الانوار مشرف شدم به قرآن مجید که وقف بود، تفأل واقع شد که مرتبه شهاب الدین- علیه التحیة و الرضوان-در درگاه خداوندی چه مقدار میباشد.
این آیه کریمه به فال آمد:یبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم.(توبه/21)
مرحوم عبدالعلی کارنگ درباره عظمت بقعه شیخ در مجله یغما همراه با تصاویری از جایگاه شیخ و چگونگی بنای این جایگاه و ارزش باستانی آن سخن گفته است. (7)
«شهابیه»نام طریقت عرفانی شیخ است و سلسله طریقت شیخ با نه واسطه به شیخ جنید بغدادی و از او به سری سقطی و از او به معروف کرخی خادم حضرت علی علیه السلام میپیوندند.
شیخ شهاب الدین با فراست و کیاستی که داشت به مریدان خود آموخت که طریقت را با شریعت توأم کنند و در حفظ دستورات شرع مبین بکوشند.خوشبختانه خانقاه شیخ حتی تا دورهای از عصر صفوی و بالأخص تا زمان سلطان خواجه علی، پسر صدر الدین موسی تا سال 830 ه.ق همچنان حفظ گردید و سلطان خواجه علی تا این تاریخ یعنی 830، ارشاد مریدان شیخ را عهدهدار بوده است.
قدرت و نفوذ سلطان خواجه علی آن چنان بود که امیر تیمور گورکانی به زیارت او رفت و خواجه به دست مبارک خویش، شمشیر بر کمر امیر تیمور بست.خلاصه این که جانشینان و بازماندگان مکتب شیخ، شیوه سلوک و روش ارشادی او را در طی تاریخ این سرزمین تا به امروز تعقیب و ترغیب کردهاند. آخرین عارف این خاندان، میرزا محمد حسین ملقب به«مرشد
بقعه شیخ شهابالدین اهری در شهر اهر در استان آذربایجان شرقی، محل خانقاه و مقبره شیخ شهابالدین اهری میباشد. این مجموعه شامل ساختمانهای خود خانقاه، مسجد، ایوانی بلند، منارهها، و تعدادی غرفه است. این خانقاه از سال ۱۳۷۴ به موزه ادب و عرفان تبدیل شده است که تنها موزهٔ عرفان در ایران است.
این بقعه در دوره صفویه به احتمال زیاد در روزگار شاه عباس اول بر مزار شیخ شهابالدین اهری، در شهر اهر ساخته شده است اما آثاری از دورههای قبل (دوره ایلخانی) در آن وجود دارد. مسجد شیخ شهابالدین اهری در ضلع شرقی صحن این بقعه ساخته شده است و دارای گچبریها و تزئینات نقاشی است. دور تا دور دیوار مسجد دستخطهایی وجود دارد که بین آنها دستنوشتههایی را از شیخ بهایی، شاه عباس سوم و ابوالقاسم نباتی تشخیص دادهاند.
شیخ شهاب الدین اهری عارف و شاعر قرن هفتم هجری قمری بودهاست.در اکثر کتب قدیمی، شیخ شهاب الدین را با نامهای شهاب الدین محمود تبریزی و شهاب الدین محمود التبریزی العتیقی الاهری نام برده اند .لقب شهاب الدین توسط استاد و مرشد وی، شیخ رکن الدین سجاسی به وی اعطا شدهاست.
زندگینامه
پدرش در همان سنین کودکی قرآن را به وی آموخت، بطوریکه وی در سن ۱۰سالگی قرآن را از حفظ داشت.سپس تا ۱۴ سالگی در محضد عالم بزرگوار ملا حسن اهری به تحصیل قواعد عربی و سایر علوم پرداخت و برای تکمیل معلومات خویش در۲۵ سالگی رهسپار تبریز شد و در مدرسه وحدتیه سرخاب تبریز به تکمیل تحصیلات پرداخت.وی از حضورشیخ رکن الدین سجاسی به کسب کمالات معنوی نایل امد و به دامادیش مفتخر گشت.نام دختر رکن الدین خدیجه سلطان بودهاست و آنها فقط یک پسر بنام علی داشتهاند که به شیخ علی اهری معروف بودهاست. شیخ شهاب الدین به سفارش استادش، مأمور ارشاد مردم ارسباران (قراجه داغ)گردیده و همراه همسر اش عازم اهر شد. وی بعد از ترتیب خانقاه در محل کنونی بقعهٔ شیخ، به هدایت و ارشاد طالبان حق و شریعت و طریقت پرداخت و به درجهٔ قطب نایل آمد. نام شیخ در سنگ نبشتهای در سر درب شرقی بقعهٔ شیخ چنین بیان شده است:« سلطان العارفین، قطب السالکین، شیخ المحققین، سلطان شهاب الدین اهری قدس الله روحه العزیز».وی در 665 ه.ق. دیده از جهان فرو بست. محل وفات شیخ در تمامی منابع موجود شهر اهر ذکر شدهاست. عالم ارای عباسی مینویسد:شاه عباس اول صفوی در سال نوزدهم و بیست ویکم سلطنت خود به اهر آمده و به زیارت تربت شریف شیخ فایز آمدهاست. آرامگاه حضرت اینک در اهر داخل محوطه پارک شیخ شهاب الدین بنام بقعه شیخ شهاب الدین قرار دارد وزیارتگاه اهل دل میباشد.
ولادت و وفات
تاریخ ولادت وی بر اساس اولین بیت از اشعارش که توسط مرحوم کاشفی اهری ازروی نسخه خطی کتاب تذکره الاوصیاء منسوب به بابارحمت الله اهری، استنساخ شدهاست.ماه شعبان۵۸۰ هجری قمری است ومدت عمروی۸۵سال میباشد. زششصد بیست کم در شهر شعبان به این دیر کهن گشتم نگهبان
بر اساس نوشتههای مرحوم کاشفی اهری در کتابش، تاریخ وفات شیخ شهاب الدین ۶۶۵ ه.ق میباشد.
والدین
نام پدر وی بر اساس نوشتهها احمد میباشدکه ملقب به عبداللطیف بودهاست و همچنین از مادرش در اشعارخود با نام عصمت یاد میکند: دوسیصدبودبگذشته زهجرت برفتش ازجهان آن مام عصمت که ظاهرا در سال 600 هجری از دنیا رفته است.عصمت بعداً نیز صاحب دو فرزند بنامهای محمد و فاطمه گردید.محمود در سن ۲۰ سالگی مادرش را از دست داد.
زادگاه
زادگاه شهاب الدین شهر اهر در استان آذربایجان شرقی است.حضرت شیخ در اشعار خود ازسیاهان کوه نام میبرد که به احتمال قوی همان قره داغ میباشد که نام سابق ارسباران بوده که مرکز آن شهرستان اهر میباشد. سیاهان کوه را منزل ببودم زآهوی چمن شیرش بخوردم
کرامات
روایت میکنند زمانی که تیمور لنگ، با لشکر خود و جمعی از اسرای چینی، از شهر اهر عبور میکرده، به دیدار شیخ شهاب الدین میآید . امیر تیمور در این ملاقات از شیخ می خواهد که به او غذایی بدهد که تا حال در عمرش نخورده باشد . شیخ دو انگشت خود را جلو چشمهای امیر تیمور گرفته و میگوید :« از بین دو انگشتم نگاه کن و ببین چه می بینی؟» امیر تیمور نگاه کرده و می بیند که صحن و حیاط خانقاه شیخ، به چمنزاری با صفا تبدیل شده و آهوهای زیادی در آنجا هستند. شیخ میگوید :« از شیر آن آهوان به تو شیر برنجی خواهم پخت که در عمرت شیر آهو نخورده ای!» امیر تیمور بعد از این جریان، از شیخ می خواهد که در قبال این احسان، از او چیزی درخواست کند. شیخ میگوید :« من از تو فقط این در خواست را دارم که به تعداد افرادی که در این اتاق جا میگیرند، از اسرا آزاد کنی!» امیر تیمور نگاهی به اتاق کوچک شیخ کرده و میگوید: خواستهٔ کوچکی است. با اینحال قبول دارم. اسرا را وارد اتاق میکنند و اتاق پر نمیشود تا سرانجام همهٔ 2000 اسیر آزاد میشوند.
سلسله مراد و مریدان
سلسله مراد و مریدی شیخ شهابالدین بدین شکل است:
شیخ رکنالدین سجاسی
|
شیخ شهابالدین اهری
|
|---------------|----------------|
باله حسن بنیسی شیخ جمالالدین تبریزی بایا فرج وایقانی
|
شیخ زاهد گیلانی
|
شیخ صفیالدین اردبیلی